بر سر نیزه سر تو غصه دارد خواهر تو گر ببیند روی نیزه جان سپارد دختر تو وا حسینا بعد هجرانت برادر کار زینب آه و ناله است این که می آید به گوشم گریه طفل سه سالست واحسینا ماه در خون خفته من بی دل آشفته من از فراز نیزه بشنو غصه نا گفته من پیکرت در خاک صحرا راس تو در دست اعدأ واحسینا صوت قرآنت به گوشم برده از دل عقل و هوشم در بلای کربلایت باده غربت بنوشم التماس دعا