خدا بود یارت
خدا بود یارت
خدا بود یارت
خدا بود یارت قرآن نگهدارت
سخس مددگارت سخی مددگارت
الا یار جان خطر دارد جدایی
نهال بی ثمر دارد جدایی
بیا کا ما و تو تنها نشینیم
که مرگ بیخبر دارد جدایی
دل من زین همه غمها فسرده
توانم را غم عشق تو برده
دریغا روزی آیی بر سر من
چراغ عمر من بینی که مرده
الا یارک شوخ و نازنینی
چرا از من تو دوری میگزینی
بیایی دیدنم ترسم که آنروز
بغیر از سبزهء خاکم نبینی
Ahmad Zahir еще тексты
Оценка текста
Статистика страницы на pesni.guru ▼
Просмотров сегодня: 2